اگر ملت ایران هشت سال جنگ تحمیلى را نمى‏داشت، البته خیلى از ویرانی‌ها، فقدان‌ها، خسارت‌ها را نمى‏داشت، اما این اعتماد به نفس را هم نمى‏داشت، این قدرت علمى، نظامى و پیشرفت صنعتى را هم نمى‏داشت، این عزّتى را هم كه در مقابل چشم جهانیان به دست آورده است، نمى‏داشت، این حالت یأس و ناامیدى از تسلّط بر این ملت هم در دل دشمنان بزرگ او به وجود نمى‏آمد(مقام معظم رهبری،1388).
در دوران هشت سال دفاع مقدس، اگر چه بخش عظیمی از درآمد کشور جهت تجهیز جبهه ها و رفع نیازهای تدارکاتی هزینه می شد ، اما به لحاظ وسعت میدان جنگ از شمالی ترین نقطه مرزهای غربی تا جنوبی ترین نقطه  آن، به علاوه تمامی پهنه آبهای نیلگون خلیج فارس، طولانی بودن مدت درگیری، محاصره اقتصادی و وضعیت نامطلوب اقتصادی داخل کشورنمی توانست آنچنان که شایسته است، تمام هزینه های جبهه را تأمین نماید. بنابر این کمک رسانی نیروهای مردمی درجنگ، بسیار ضروری و حیاتی بود. آن روزها حال و هوای خاصی در مملکت اسلامی ما حاکم بود. در میان این تکاپو، نه تنها مادران تلاش می کردند، بلکه دانش آموزان علاوه بر تحصیل علم و حضور در میادین جنگ، در سنگر مدرسه به تهیه و تأمین وسایل مورد نیاز رزمندگان مشغول بودند. مردم ایران علاوه بر اعزام جوانان خود به جبهه های نبرد، با اهدای کالا و پول نقد، باراصلی تأمین مایحتاج جبهه های جنگ را نیز به عهده داشتند. این کمکها به شیوه های مختلفی به جبهه ها سرازیر می شد و هر شهر و روستا سعی در تأمین نیاز یگان ها و لشکرهای خود می نمود.