1- ستاد کمکهای مردمی دفاتری مختلفی در سطح شهرها و روستاها، ادارات، كارخانجات، مدارس، مساجد و نماز جمعه داشتند كه وظیفه مهم كمك رسانی به جبهه‎ها را به عهده داشتند. این ستاد کمکهای مردمی ویژگیهایی کلی داشت که عبارتنداز: ساختار سراسر زنده که استانداردهای رفتاری آن اندک است، تخصّص افقی شغل که بر بنیان آموزشهای رسمی است، گرایش به گروه بندی افراد مجرب وتوانمند در واحدهای مبتنی بر وظیفه و پراکندگی آنان در گروههای کوچک فعالیتی مبتنی برفعالیت.
2- ستاد کمکهای مردمی نمی توانست برای هماهنگی خود به یکی از شکلهای استاندارد کردن روی آورد. به سخن دیگر ستاد کمکهای مردمی باید از آرایش ساختار بوروکراتیک و به ویژه تقسیم آشکار کار، تنوع گستردة واحدها، رفتارهای یکسره سامان یافته دوری می کرد. مهّمتر از همه، ستاد کمکهای مردمی باید انعطاف پذیر باقی می ماند.  ستاد کمکهای مردمی نیز حالت زندة خود را نگه می داشت و بدین سان می توانست توانایی جذب کمکهای مردمی را داشته باشد.
3- ستاد کمکهای مردمی کمتر برای اصول کلاسیک مدیریّت ارزش می گذارد. این ستاد کمکهای مردمی با نظام با قاعده سر و کار نداشت. اطّلاعات و فرایند تصمیم گیری در ستاد کمکهای مردمی به گونه ای غیر رسمی و انعطاف پذیر در جریان بود  تا هر جا که لازم باشد انگیزه های مردمی را آماده کنند و این یعنی نادیده گرفتن سلسه مراتب اختیار در صورت لزوم.
4- ستاد کمکهای مردمی باید افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه را به کار می گرفت  و به آنان قدرت می داد.  این افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه، افرادی بودند که مهارتهای لازم را  به دست می آوردند، امّا برخلاف بوروکراسی، ستاد کمکهای مردمی نمی توانست هماهنگی را از راه استاندارد کردن به دست آورد.  ستاد کمکهای مردمی از دانش و مهارتهای موجود برای پدید آوردن آگاهی ها و مهارت های تازه بهره می گرفت.پدید آوردن مهارتها و آگاهیهای تازه نیازمند در آمیختن دانشها و مهارتهای گوناگون موجود است. ستاد کمکهای مردمی بیش از آنکه به تخصّصی کردن افراد مجرب، توانمند وبا انگیزه یا تنوع واحدهای مبتنی بر وظیفه بپردازد، باید مرزهای سنّتی تخصّص را در نوردد. از این رو در حالی که افراد بوروکراسی به گونه ای مستقّل وظایفی را انجام می دهند، افراد ستاد کمکهای مردمی باید تلاشهای خود را درهم آمیزند. درستاد کمکهای مردمی، واحدها به صورت گروههای کار پدید می آمدند وبه گونه ای برای گروه بندی توأمان مبتنی بر وظیفه و فعالیت از ساختار  ماتریسی بهره گرفته می شود.
5- استاندارد کردن، مکانیزم اصلی هماهنگی ستاد کمکهای مردمی نبود. تلاشها باید در راستای جذب کمکهای مردمی می بود و نه در راستای استاندارد کردن. به دلیل پیچیدگی کار از سرپرستی مستقیم نیز نمی توان به نام مکانیزم عمدة هماهنگی ستاد کمکهای مردمی بهره گرفت. هماهنگی باید به وسیله کسانی انجام می شد که دارای دانش کار هستند، یعنی افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه های که عهده دار اجرای فعالیت هستند. بدین سان، سازگاری رویاروی به نام مکانیزم اصلی ستاد کمکهای مردمی پدیدار می شود. هماهنگی تلاشهای واحدهای مبتنی بر وظیفه و گروههای فعالیتها به وسیله مدیریت هماهنگ کننده تأمین می شود.
6- مدیریت ستاد کمکهای مردمی بیشتر وقت خود را در ارتباط، گفتگو، هماهنگ کردن کار گروههای گوناگون و واحدهای وظیفه ای به کار می گرفت. در واقع مدیران خود نیز افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه بودند که دوشادوش افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه فعالیت  می کردند.
7- ستاد کمکهای مردمی مانند بوروکراسی از دیدگاه پشتگرمی ای که بر افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه آموزش دیده دارد، نامتمرکز است. افراد مجرب و توانمند وبا انگیزه ستاد کمکهای مردمی در سرتاسر ستاد ، خواه رده های مدیریّت یا  هستة عملیّاتی پراکنده بودند و پیش از آنکه قدرت درهستة عملیّاتی متمرکز شود، به گونه ای یکسان در همة بخشها پراکنده می شد. قدرت تصمیم گیری در برابر نوع و سرشت تصمیم ها، میان مدیران و غیر مدیران در همة رده های سلسه مراتب پراکندة می شد. درستاد کمکهای مردمی، قدرت جذب کمکهای مردمی در انحصار هیچ کس نبود.
 
8- ستاد کمکهای مردمی به گونة مستقیم به حلّ مسایل و جذب کمکهای مردمی می پرداخت. برای هر یک از مسایل خود راه حلّ نوینی پیدا می کرد. این ستاد کمکهای مردمی برای جذب کمک ها تفکّری جدا در پیش گرفت.
9- یک ویژگی برجستة ستاد کمکهای مردمی این بود که کار عملیّاتی و اداری آن در تکاپویی یگانه در آمیخته می شد، یعنی در قالب یک کارو  فعالیت ویژه در می آمد، به گونه ای که جدا کردن برنامه ریزی و طرّاحی کار از اجرای آن دشواربود.  هر دو نیازمند مهارتهای تخصّصی شدة یکسان برای هر فعالیت هستند.